یک گوشه چشم

برای شما دو نفر که دوستتان دارم به اندازه همه ی دنیا ....

یک گوشه چشم

برای شما دو نفر که دوستتان دارم به اندازه همه ی دنیا ....

یک گوشه چشم

آنچه که می اندیشم ، برایش تلاش می کنم، انجام می دهم و نتیجه می گیرم یا بی نتیجه می ماند را می نگارم باشد که میراثی باشد برای آن دو نفر که دوستشان دارم به اندازه همه آفریده های پروردگار عزیز .
تقدیم به بهترینهایم ...

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آماده» ثبت شده است

ساعت 4 صبح بیدار شدم و وضو گرفتم و آماده حرکت شدم.

ساعت 5 صبح پس از نماز با قطار به تهران رفتم ...

تمام مدت در راه در این فکر بودم که از رفتنم راضی نیستم ...

و با خودم فکر می کردم حتما هواپیما سقوط خواهد کرد و دیگر فرزندانم را نخواهم دید ، دلهره ای به وسعت دلتنگی تمام پدران و مادران دنیا وجودم را فرا گرفته بود.

از فرودگاه مهرآباد به ساری رفتم و سپس به خزرآباد .

دو روز متوالی یکسره آموزش و کلاس آموزشی و بالا و پایین های آن بود.

سپس بازگشت و خستگی راه ...

تمام این مدت فرزندانم جلوی چشمانم بودند و نگران آنها ...



           «خدا را شکر بخیر گذشت ... »

  • SZ MT

22 و 23 اردیبهشت 97 از وزارت خانه مأموریت یافتم تا در یک کلاس آموزشی در مرکز استان مازندران شرکت نمایم ...

لذا مراحل اولیه را مهیا نمودم و با موافقت معاون مربوطه قرار بر این شد تا بصورت شخصی سفر نمایم و بعداً هزینه های سفر با ارائه فاکتور به حسابم واریز گردد.

یک سفر و یک مأموریت ...

کار اداری که گریزی از آن نیست . گرچه از یک هفته قبل کلی با رؤسا صحبت کرده بودم که شخص دیگری را جای من به این مأموریت بفرستند اما نپذیرفته بودند. بلاجبار علی رغم میلم، خودم برای این مأموریت آماده شدم ... ( 1397/02/20 پنج شنبه)
           « خدایا! قلبم پر از آشوب و دغدغه این سفر است. راهایم مکن .... »

  • SZ MT