یک گوشه چشم

برای شما دو نفر که دوستتان دارم به اندازه همه ی دنیا ....

یک گوشه چشم

برای شما دو نفر که دوستتان دارم به اندازه همه ی دنیا ....

یک گوشه چشم

آنچه که می اندیشم ، برایش تلاش می کنم، انجام می دهم و نتیجه می گیرم یا بی نتیجه می ماند را می نگارم باشد که میراثی باشد برای آن دو نفر که دوستشان دارم به اندازه همه آفریده های پروردگار عزیز .
تقدیم به بهترینهایم ...

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روح» ثبت شده است

امروز صبح یک پسر بچه 7 یا 8 ساله به اداره آمد یک کوله پشتی به پشتش و لباس نسبتا مناسب فصل سرما، با دو بسته جوراب مردانه در دستش ...

خانم از من جوراب بخر ...

حتی از نگاه کردن به او شرم داشتم . نمیدانستم به او چه بگویم.

گفتم : لازم ندارم.

همکارانم او را به قسمت دیگر راهنمایی کردند.

در اتاق مجاور خانم همکار که بسیار مهربان و دست و دلباز است با وجود اینکه به جوراب نیازی نداشت یک جفت جوراب از او خرید.

هنگامی که پسر بچه می رفت یکی دیگر از همکاران یک بسته بیسکوییت در دستش گذاشت. اما او اصرار کرد که صبحانه خورده ام و سیر هستم اما به اصرار ما او بیسکوئیت را گرفت.

از نجابت این بزرگ مرد کوچک در شگفت ماندم. و در دل برایش دعا کردم.

خدایا ! او را حفظ کن و زندگی بسیار عالی ای به او عطا کن.

کاری بیشتری برایش از من ساخته نبود.

اما با رفتنش دنیایی از غم روحم را فسرده کرد. و اینکه چرا کسی نیست برای کودکان این مرز و بوم کاری کند ...؟!

و اشکهایم بی اختیار جاری گشت ...

و اکنون که ظهر شده هنوز هم دپرس هستم و همکاران همچنان از این ماجرا صحبت می کنند ...

  • SZ MT


دغدغه های فکری، این روزها حسابی پریشانم کرده ...
فکر همسرم، کارم، حسابم، خانه ام، درآمدم، مهاجرت و خانواده ام ...
همه این ها بگونه ای عجیب به روح و روانم فشار می آورند ...
و از همه مهمتر اینکه آیا اندیشه رفتن به خارج از کشور می تواند مسیر خوبی باشد ... ؟! آیا خانواده ام از آن ضربه نخواهند دید ... ؟!
همسرم همچنان مصر است که تنها در ایران بماند و من بخاطر بچه ها بروم و البته هیچ حرکتی انجام نمی دهد و می توان گفت تمامی وظایف سنگین این مسیر بدوش خودم است . خدا کند از این هم سر بلند بیرون بیایم ...
هر چند سن و سالی از من گذشته و چیزی برای خود نمی خواهم اما بهر حال باید بتوانم کاری خارج از ایران برای خودم دست و پا کنم که درآمد نسبتا خوبی داشته باشد و من بتوانم آنجا فرزندانم را به نحو احسن اداره کنم و متکی به در آمد ایرانم نباشم. زیرا باید به این فکر هم باشم که ارز زیادی از ایران خارج نکنم و مملکتم را بخاطر خودم و فرزندانم دچار مخاطره نکنم.
به خودم قول داده ام با کاری که آنجا انجام می دهم سهمی هم برای ارسال به ایران پس انداز کنم تا ارز از دست رفته به میهنم باز گردد...
ان شاءالله.
  • SZ MT