یک گوشه چشم

برای شما دو نفر که دوستتان دارم به اندازه همه ی دنیا ....

یک گوشه چشم

برای شما دو نفر که دوستتان دارم به اندازه همه ی دنیا ....

یک گوشه چشم

آنچه که می اندیشم ، برایش تلاش می کنم، انجام می دهم و نتیجه می گیرم یا بی نتیجه می ماند را می نگارم باشد که میراثی باشد برای آن دو نفر که دوستشان دارم به اندازه همه آفریده های پروردگار عزیز .
تقدیم به بهترینهایم ...

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چشمان» ثبت شده است

ساعت 4 صبح بیدار شدم و وضو گرفتم و آماده حرکت شدم.

ساعت 5 صبح پس از نماز با قطار به تهران رفتم ...

تمام مدت در راه در این فکر بودم که از رفتنم راضی نیستم ...

و با خودم فکر می کردم حتما هواپیما سقوط خواهد کرد و دیگر فرزندانم را نخواهم دید ، دلهره ای به وسعت دلتنگی تمام پدران و مادران دنیا وجودم را فرا گرفته بود.

از فرودگاه مهرآباد به ساری رفتم و سپس به خزرآباد .

دو روز متوالی یکسره آموزش و کلاس آموزشی و بالا و پایین های آن بود.

سپس بازگشت و خستگی راه ...

تمام این مدت فرزندانم جلوی چشمانم بودند و نگران آنها ...



           «خدا را شکر بخیر گذشت ... »

  • SZ MT