یک گوشه چشم

برای شما دو نفر که دوستتان دارم به اندازه همه ی دنیا ....

یک گوشه چشم

برای شما دو نفر که دوستتان دارم به اندازه همه ی دنیا ....

یک گوشه چشم

آنچه که می اندیشم ، برایش تلاش می کنم، انجام می دهم و نتیجه می گیرم یا بی نتیجه می ماند را می نگارم باشد که میراثی باشد برای آن دو نفر که دوستشان دارم به اندازه همه آفریده های پروردگار عزیز .
تقدیم به بهترینهایم ...

آخرین مطالب

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرزند» ثبت شده است

یک نکته بسیار جالب خواندم:

           « کارل گوستاو یونگ، روانپزشک و فیلسوف بزرگ سوئیسی اعتقاد داشت که برخی از انسانها دو چهره دارند: چهره ای که به دیگران ( و حتی خودشان) نشان می دهند که یونگ آن را "ماسک" یا " نقاب" ( persona)  می نامید و چهره ای که در پشت این نقاب پنهان است که یونگ آن را سایه می نامید.

او اعتقاد داشت که "هر تعصبی، تردید سرکوب شده است." و هر کس که در هر زمینه ای دچار افراط است و در تلاش است تا سایه ای ( که برعکس چیزی است که نشان می دهد) را در پشت نقاب آن افراط پنهاهن می نماید.

اما بازی زندگی گاهی بازی پیچیده ای است . وقتی پدر و مادری دچار چنین نمایشی است در فرزند او تمایلی برای مقاومت در برابر این افراط شکل می گیرد.

" مثلاً در مقابل پدر یا مادری که بیش از حد منظم یا وسواسی است فرزندی بزرگ می شود که شلخته و بی نظم است. در برابر پدر یا مادری که بیش از حد درویش مسلک و پارسا نماست کودکی رشد می کند که پول دوست و حسابگر است و این همان چیزی است که یونگ می گوید:« هیچ چیز بیش از زندگی نزیسته والدین بر فرزندانشان تاثیر می گذارد.»"

به همین خاطر یونگ توصیه می کند که هنگامی که با فرزندانتان بر سر موضوعی اختلاف نظر شدید و درگیری  دارید و نمی توانید همدیگر را تحمل کنید زمانی را به این اندیشه و پرسش اختصاص دهید که " آیا این افراط فرزندم پاسخی به افراط من در جهت معکوس نمی باشد؟"

همچنان که در قانون سوم نیوتن می خوانیم :" هر عملی را عکس العملی است مساوی و در خلاف جهت آن."


            «ان شاء الله با زندگی نزیسته ام فرزندانم را بر سر دوگانگی قرار ندهم ...»
  • SZ MT

این روزها نه تنها همتم برای هجرت بیشتر می شود بلکه انگیزه زندگی دوباره در من گسترش یافته است ...

زندگی ای که پس از سالها، متوجه تفاوتش در خودم می شوم.

دیدن پیشرفت های دیگران و افسوس های گذشته، نه تنها افسردگی را به سراغم نیاورده بلکه مجابم نموده تا همه آنچه را که خود از دست داده ام اکنون برای فرزندانم بازسازی کنم. تا آنها در آینده با حسرت های من روزگار نگذرانند.

این روزها دلم به وسعت کرانه های آسمان و آبی دریاها موج های هیجان و زندگی را دوباره تجربه می کند.

من این وسعت را بسیار دوست دارم هرچند با ترس هایش دست به گریبانم . اما ترس ها مانع افق باز آینده روشن کودکانم نخواهد شد ....


             «ان شاءالله خداوند در این راه کمکم نماید. »

  • SZ MT

ساعت 4 صبح بیدار شدم و وضو گرفتم و آماده حرکت شدم.

ساعت 5 صبح پس از نماز با قطار به تهران رفتم ...

تمام مدت در راه در این فکر بودم که از رفتنم راضی نیستم ...

و با خودم فکر می کردم حتما هواپیما سقوط خواهد کرد و دیگر فرزندانم را نخواهم دید ، دلهره ای به وسعت دلتنگی تمام پدران و مادران دنیا وجودم را فرا گرفته بود.

از فرودگاه مهرآباد به ساری رفتم و سپس به خزرآباد .

دو روز متوالی یکسره آموزش و کلاس آموزشی و بالا و پایین های آن بود.

سپس بازگشت و خستگی راه ...

تمام این مدت فرزندانم جلوی چشمانم بودند و نگران آنها ...



           «خدا را شکر بخیر گذشت ... »

  • SZ MT

مدتی است که پسرم شدیداً نسبت به مهاجرت از ایران نگران شده است. و من با عناوین مختلف او را راضی می کنم و نگرانی هایش را برطرف می سازم.

دیگر به مرور خودم هم نگران شدم . نکند که نگرانی های او بی مورد نباشد و این سبب عدم پیشرفت ما شود. زیرا یکی از مهمترین علل مهاجرت تحصیل فرزندان است.

امروز پس از پایان کار، سری به آیه های هجرت در قرآن زدم و مباحث جالبی را یافتم که مجدد برای هجرت مصمم شدم.

ان شاءالله خداوند کمکمان کند.


هجرت، حرکت و خیزش ثمربخش:

کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان گسترده‏ای در زمین می‏یابد. «وَمَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّه‏ِ یَجِدُ فِی الاَْرْضِ مُراغَما کَثیرا وَسَعَةً...»(1)؛ «آن که در راه خدا هجرت کند، موضعهای بسیار وسیعی در زمین می‏یابد.»

آیه های هجرت در ادامه مطلب برای مطالعه نگاشته می شود.

  • SZ MT


دغدغه های فکری، این روزها حسابی پریشانم کرده ...
فکر همسرم، کارم، حسابم، خانه ام، درآمدم، مهاجرت و خانواده ام ...
همه این ها بگونه ای عجیب به روح و روانم فشار می آورند ...
و از همه مهمتر اینکه آیا اندیشه رفتن به خارج از کشور می تواند مسیر خوبی باشد ... ؟! آیا خانواده ام از آن ضربه نخواهند دید ... ؟!
همسرم همچنان مصر است که تنها در ایران بماند و من بخاطر بچه ها بروم و البته هیچ حرکتی انجام نمی دهد و می توان گفت تمامی وظایف سنگین این مسیر بدوش خودم است . خدا کند از این هم سر بلند بیرون بیایم ...
هر چند سن و سالی از من گذشته و چیزی برای خود نمی خواهم اما بهر حال باید بتوانم کاری خارج از ایران برای خودم دست و پا کنم که درآمد نسبتا خوبی داشته باشد و من بتوانم آنجا فرزندانم را به نحو احسن اداره کنم و متکی به در آمد ایرانم نباشم. زیرا باید به این فکر هم باشم که ارز زیادی از ایران خارج نکنم و مملکتم را بخاطر خودم و فرزندانم دچار مخاطره نکنم.
به خودم قول داده ام با کاری که آنجا انجام می دهم سهمی هم برای ارسال به ایران پس انداز کنم تا ارز از دست رفته به میهنم باز گردد...
ان شاءالله.
  • SZ MT

حدود 50 کشور دنیا رو بررسی کردم و سایت های مختلف شون رو مطالعه کردم هزینه ها، تحصیل ، اقامت تمکن مالی ، سرمایه گذاری، اقامت موقت، اقامت خانواده، و موارد دیگر را به دقت بررسی کردم تا شاید مکان مناسبی را بیابم تا هم فرزندانم مشغول تحصیل شوند و هم خودم کاری انجام دهم تا هزینه های اقامتمان را جور کنم . در بعضی موارد بسیار نا امید می شدم، و گاهی بسیار امید وارم ، اما هرگز امیدم را از دست ندادم .

همچنان بر روی عقیده ام مصر و پابرجا هستم .

به امید خدا مکانی امن و راحت و با انگیزه بیشتری خواهم یافت.

ان شاءالله ...

  • SZ MT