یک گوشه چشم

برای شما دو نفر که دوستتان دارم به اندازه همه ی دنیا ....

یک گوشه چشم

برای شما دو نفر که دوستتان دارم به اندازه همه ی دنیا ....

یک گوشه چشم

آنچه که می اندیشم ، برایش تلاش می کنم، انجام می دهم و نتیجه می گیرم یا بی نتیجه می ماند را می نگارم باشد که میراثی باشد برای آن دو نفر که دوستشان دارم به اندازه همه آفریده های پروردگار عزیز .
تقدیم به بهترینهایم ...

آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «همسر» ثبت شده است

دو ماه از زمان ارسال تقاضانامه به رئیس سازمان می گذرد. و هیچگونه عکس العملی دریافت نشد.

با همسرم که صحبت می کردیم گفت: « نحوه دستور رئیس سازمان، یعنی کتباًبه دفتر دستور داده است اما این دفتر است که برایش زمان ملاقات تعیین نکرده است . در اصل ضمنی به دفتر گفته است که نامه را بایگانی کنند.

بهر حال اینهم از سرکارگذاری روسای سازمان های ایران.

متاسفانه کار اگر به ادارات بیفتد احتمال عدم انجام آن حتی برای کارمندان به اندازه صفر است...

توکل به خدای مهربان که اوست حامی همگی مان.

  • SZ MT


دغدغه های فکری، این روزها حسابی پریشانم کرده ...
فکر همسرم، کارم، حسابم، خانه ام، درآمدم، مهاجرت و خانواده ام ...
همه این ها بگونه ای عجیب به روح و روانم فشار می آورند ...
و از همه مهمتر اینکه آیا اندیشه رفتن به خارج از کشور می تواند مسیر خوبی باشد ... ؟! آیا خانواده ام از آن ضربه نخواهند دید ... ؟!
همسرم همچنان مصر است که تنها در ایران بماند و من بخاطر بچه ها بروم و البته هیچ حرکتی انجام نمی دهد و می توان گفت تمامی وظایف سنگین این مسیر بدوش خودم است . خدا کند از این هم سر بلند بیرون بیایم ...
هر چند سن و سالی از من گذشته و چیزی برای خود نمی خواهم اما بهر حال باید بتوانم کاری خارج از ایران برای خودم دست و پا کنم که درآمد نسبتا خوبی داشته باشد و من بتوانم آنجا فرزندانم را به نحو احسن اداره کنم و متکی به در آمد ایرانم نباشم. زیرا باید به این فکر هم باشم که ارز زیادی از ایران خارج نکنم و مملکتم را بخاطر خودم و فرزندانم دچار مخاطره نکنم.
به خودم قول داده ام با کاری که آنجا انجام می دهم سهمی هم برای ارسال به ایران پس انداز کنم تا ارز از دست رفته به میهنم باز گردد...
ان شاءالله.
  • SZ MT

عصر به خواهرم زنگ زدم و از وضعیت حسابشان پرسیدم ...
چون قرار است تا چهار شنبه مبلغ 200 میلیون تومان در حسابشان باشد تا بتوانند پرینت حساب بگیرند.
اما شخصی که قرار بود این مبلغ را به حسابشان بریزد گفت: دیگر نمی تواند.
بنابراین باید به گونه ای دیگر جور شود.
یکی از دوستانشان گفت: مبلغ 50 میلیون می ریزد.
و منهم که فقط 50 دارم قولش را به او دادم. و گفتم شاید بتوانم از جایی جور کنم اما با صحبت با همسرم ، او گفت: نمی تواند به کسی برای 5 میلیون رو بیندازد ولی خدا بزرگ است .
بلاخره کار خیر خودش راهش را می یابد. ان شاءالله.
  • SZ MT